فقل هل لک الی ان تزکًی

پس بگو آیا تو را میلی هست به آن که پاک شوی؟!

فقل هل لک الی ان تزکًی

پس بگو آیا تو را میلی هست به آن که پاک شوی؟!

فقل هل لک الی ان تزکًی

بسم الله الرحمن الرحیم

ما فرهنگ را بستر اصلى زندگى انسان می ‏دانیم، نه فقط بستر اصلى درس خواندن و علم آموختن.
فرهنگ هر کشور، بستر اصلى حرکت عمومى آن کشور است. حرکت سیاسى و علمی اش هم در بستر فرهنگى است.
فرهنگ، یعنى خلقیات و ذاتیات یک جامعه و بومىِ یک ملت، تفکراتش، ایمانش، آرمان‌هایش، این‌ها تشکیل دهنده‏ مبانى فرهنگ یک کشور است.
اینهاست که یک ملت را یا شجاع و غیور و جسور و مستقل می ‏کند، یا سرافکنده و ذلیل و فرودست و خاک‌‏نشین و فقیر می ‏کند.
فرهنگ، عنصر خیلى مهمى است. ما نمی ‏توانیم از فرهنگ و رشد فرهنگى و پرورش فرهنگى صرف‌‏نظر کنیم. فرهنگ هم مثل علم است. فرهنگ هم گیاه خودرو نیست. همه‏ آنچه شما از نشانه‏‌ها و مظاهر فرهنگى در جامعه‏ خودتان و در هر نقطه‏ ای از دنیا می ‏بینید، بدون تردید این بذر را دستى افشانده است. البته انسان بعضى از دست‌ها را می بیند، اما بعضى از دست‌ها را نمی بیند. از داخل خانه، تا درون مدرسه، تا فضاى خیابان، تا رادیو و تلویزیون، تا ماهواره، تا تبلیغات جهانى، تا اینترنت، و از این قبیل چیز‌ها. فرهنگ، هدایت و پرورش دادن می ‏خواهد...
*امام خامنه ای*

آخرین نظرات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خدایی شدن» ثبت شده است

چند روز پیش باطری ماشینم ادا در می آورد و بردمش تعمیرکاری ممد برقی.

اوستا ممد یه وراندازی کرد و گفت از دینامشه آقا احسان .

باطری رو شارژ نمی کنه، و شروع کرد به باز کردن دینام.

همون جوری که اوس ممد  داشت کار می کرد ،

منم سوال جواب رو شروع کردم و رفتم توی فضای بلوغی . 

پرسیدم ، سیستم کار دینام و باطری چه جوریه اوستا؟ 

اوستا ممد توضیح  داد که باطری با برقی که داره استارت می زنه و

موتور رو راه می اندازه و موتور هم  دینام رو می چرخونه ،

 و دینام هم برق باطری رو شارژ می کنه .

 گفتم عجب !! چه همکاریه جالبی !!! 

اوستا گفت آره دیگه باطری دینام رو راه می اندازه و دینام هم باطری رو

شارژ میکنه . گفتم پس چرا صبحی ماشین من روشن نشد ؟

اوستا گفت برا اینکه باطری شارژی نداشته که ازش استفاده کنه .

اگه هم داشته کم بوده و از همون شارژ کم هم استفاده نکرده .

اگه از همون شارژ اندکی که داشت استفاده می کرد و موتور راه می افتاد. 

 موتور دینام رو می چرخوند ، دینام هم بلافاصله شارژ میفرستاد برا باطری. 

توضیحات اوستا ممد به این که رسید گفتم استاد تو دیگه کی هستی؟!

اوستا کمی جدی نگاهی بهم کرد و گفت با بنده بودی؟ گفتم نه اوستا،

استاد بزرگوارمون رو می گم ، مثال می زد توی جلسه و می گفت :

برا اینکه بتونید حرکت رو توی مسیر خدایی آغاز کنید بایس

استارت اولیه رو بزنید ، همین که راه افتادید ادامه راه حتما براتون شارژ می رسه. 

اوستا ممد گفت یعنی چه جوری ؟ گفتم استاد  می فرمود برای استارت و شروع 

حرکت باید تصمیم بگیرین به هر چه که می دونین  درست هست ،عمل کنین

و هر چه که نادرسته انجامش ندین . همین !!

 اوس ممد گفت عمل به همش که خیلی سخته !! گفتم : دقت کن . معلومه که

اوایلش سخته .استاد نگفتند عمل ، گفتند تصمیم اولیه برای عمل کردن!!

 لازم هم نیست که همه چیز را مو به مو بلد باشین  ، حتی اگه یکی توی مبانی

 امامت ونبوت و حتی توحید هم شک داره، اگر به چیزهایی که از درون خودش یقین

داره صحیح هست ، عمل کنه و از چیزهایی که یقین داره غلطه خوداری کنه ؛

یواش یواش حرکت را شروع می کنه و جلو میره و

 چیزهایی که باید یاد بگیره رو یه جوری بهش میرسونن .

و به قولی اگه از شارژی که داریم استفاده کنیم و استارت رو بزنیم.

اون وقت با عمل کردن به دانسته های حتی اندک، علم به ندانسته ها هم پیدا

می کنیم . مثل دینام که باطری را شارژ می کرد ، عمل هم علم میاره و

علم هم عمل می طلبه .  یه همکاری و تعامل دو طرفه بین علم و عمل ،

حرکت رو سبب میشه. حرکت در راهی به سوی آسمان .

 یواش یواش انسان احساس میکنه یه دست خدایی داره هدایتش میکنه .

هدایت بسمت جواب سوالات و رفع شبهات.  

منتها فقط به شرط عمل کردن به همون دریافت های اولیه فطری و درونی و

عمل به یاد گرفتن های بعدی . اوستا ممد که دید بد جوری رو دورم و رفتم بالا منبر

گفت :  مهندس ! استادتون نگفت اونی که حتی توی خود خدا هم گیر کرده و

شک داره به چه چیز عمل کنه و استارت رو با چه شارژی بزنه ؟ 

گفتم اوستا ممد!استاد  فرمود به هر چه که می دونه درسته عمل کنه . 

اوستا ممد گفت مثلا ؟ گفتم مثلا همه قبول دارن دروغ گفتن بده ،،خیانت زشته ،

دزدی خوب نیست ، نگاه به ناموس مردم صحیح نیست و…

 اینا دریافت درونی هست  ، فطری است . اثبات کردن با فلسفه و منطق و حدیث و 

روایات نمی خواد. حتی کسیکه دزدی میکنه خودش قبول داره دزدی بده ،

 اوس ممد گفت یعنی دزده قبول داره دزدی بده؟؟ پس چرا دزدی میکنه؟

گفتم بله دزده هم قبول داره که دزدی بده . وقتی دو تا دزد برن دزدی و بعد

سر تقسیم اموال دزدی یکی از اون دیگری دزدی کنه، طرف ناراحت میشه و

دعواشون میشه . این یعنی چی ؟! یعنی اینکه دزد خودش میدونه دزدی و خیانت

بده. اوس ممد نگاهی بهم انداخت و گفت عجب!

این استاد شما هم برا خودش اوستایی هست ها !!

راستی اگه اینجوریه که تا الان همه بایست توی مسیر باشن . گفتم آره این استاد ما

مثال هاش خفن بلوغی هستند. در مورد اینکه همه بایس تو راه باشن هم 

 مسئله ی هست اینجا. اونم اینکه انسان باید سر خودش رو کلاه نذاره و حق پذیر

 باشد . خودش اراده کند دریافت های فطری صحیح خودش رو  عمل کنه .

یعنی تنبلی نکنیم و مهمتر از اون در مقابل پذیرش و عمل کردن به چیزهایی که

 میدونیم درسته و پرهیز از چیزایی که میدونیم غلطه،مقاومت و غرور نداشته باشیم.

و به قولی هوا انسان رو نگرفته باشه . اگر انسان دچار غرور و هوا باشه  ،

از حرکت باز می مونه . اوستا ممد گفت آره ، ماشین هم هوا بگیره حرکت نمیکنه. 

و یه تبصره اساسی اینکه برای درست کارکردن عقل و صحیح بودن دریافت های

درونی حتما و حتما باید جسم و اعصاب قوی داشته باشیم و به جسم و اعصاب

خودمون برسیم . (لینک برنامه تقویت جسم واعصاب درآخرمطلب گذاشته شده است)

تازه خدا برا اینکه حال اساسی بده ، گاهی با امتحانی و بلایی و مصیبت و 

پیش آمدی ، یه تلنگری و هل دادنی و تقه ای به ما می زنه

تا هوا گیریمون کنه . و برا حرکت استارت رو هم خود خدا می زنه !!

به شرطی که ما این لطف خدارو جدی بگیریم و دقت کنیم و

 به حساب شانس و بدبیاری یا حوادث نذاریم.

 

برنامه تقویت جسم و اعصاب: http://blugh.ir/?p=114

 

منبع:

بلوغ، راهه به سوی آسمان   http://blugh.ir/?p=621

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۲ ، ۲۲:۰۷
...